loading...

بهترين و سريعترين مرجع دانلود كارآموزي و پروژه و پايان نامه

دانلود پايان نامه و پروژه و كارآموزي در تمامي رشته هاي دانشگاهي

بازدید : 498
11 زمان : 1399:2

تعداد صفحات:36
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
چكيده
مقدمه
ثبات سياسي
نا اطميناني سياستهاي اقتصادي
آزادي اقتصادي
آزادي سياسي
دموكراسي و سرمايه گذاري خصوصي
دموكراسي و سرمايه گذاري بر روي نيروي انساني
دموكراسي و توزيع درآمد
دموكراسي و رشد جمعيت
دموكراسي و تورم
ارزيابي تجربي
آزادي اقتصادي وآزادي سياسي
دموكراسي پايدار
تاثير بلاياي طبيعي بر روي بازارهاي سرمايه
نتيجه گيري
پيشنهادات
منابع

چكيده:
در اين مقاله درباره نقش ثبات سياسي و عوامل سياسي مرتبط با آن به همراه تاثير عوامل ديگري نظير بلاياي طبيعي روي اقتصاد صحبت ميكنيم. در فصل اول مسائل مقدماتي در زمينه اقتصاد و سياست و پايداري اقتصادي را بيان ميكنيم. در فصل دوم نقش ثبات سياسي روي اقتصاد را بررسي ميكنيم. مسائل سياسي نظير آزادي سياسي و دمكراسي را نيز بررسي مي نماييم. در ادامه در فصل سوم نقش بلاياي طبيعي روي اقتصاد و سرمايه گذاري را مطالعه ميكنيم.

مقدمه:
توسعه اقتصادي و ساختار سياسي داراي رابطه تناتنگ و متقابل ميباشند. موفقيت و دوام هر ساختار سياسي، چه ساختار تماميت خواه و چه دموكراسي، وابسته به توسعه، كارآيي اقتصاد و كيفيت سياستهاي اقتصادي دولت است. اما عملكرد اقتصاد، به نوبه خود، هم در مرحله تدوين و تكوين سياست هاي اقتصادي و هم در مرحله اجرا، وابسته به ماهيت و كيفيت ساختار سياسي كشور مي باشد. در بلند مدت توسعه اقتصادي مستلزم آزادي سياسي، آزادي اقتصادي، ثبات سياسي و قابل پيش بيني بودن سياستهاي اقتصادي است.
توسعه اقتصادي در بستر نهادهاي سياسي جامعه انجام ميپذيرد كه پارامترهاي سياسي و اقتصادي توسعه اجتماعي را تعيين مي كنند. درك رابطه بين دموكراسي و توسعه اقتصادي مستلزم شناخت ساختار انگيزه هايي است كه در نهادهاي سياسي جامعه نهفته اند. نهادهاي سياسي قوانين آشكار و نا آشكار بازي را تعيين مي كنند. در اين چارچوب، سازمان ها، مانند شركتها، اتحاديه هاي كارگري، تعاوني ها، احزاب، سازمان هاي قانونگذاري و غيره بازي كنان بازي هستند كه متشكل از افرادي با اهداف مشترك مي باشند. نهادهاي سياسي داراي ويژگي هاي سيستماتيك مي باشند كه توسط نرم ها و معيارهايي مانند ليبرال دموكراسي (از نظر آزادي سياسي) و سرمايه داري (به لحاظ آزادي اقتصادي) و رفتارهاي نهادينه شده اي مانند ثبات سياسي و ثبات سياست هاي اقتصادي هدايت مي شوند.
آزادي سياسي، ثبات سياسي و ثبات سياستهاي اقتصادي سه بعد اصلي هر نظام سياسي مي باشند كه شالوده سياسي مديريت اقتصاد را تشكيل مي دهند. اين ابعاد هم مستقيما و هم غير مستقيم، از طريق تاثير گذاري بر روي عوامل تعيين كننده رشد اقتصادي، مانند تورم، سرمايه گذاري، سرمايه انساني، توزيع درآمد، حقوق مالكيت و رشد جمعيت بر روي رشد اقتصادي تاثير مي گذارند. اين سه جنبه، مشتركا محيط و فضاي سياسي را كه در آن توسعه اقتصادي انجام ميگيرد تعيين و تصميمات اقتصادي افراد را شكل مي دهند.
از ميان اين چهار عامل (آزادي سياسي، آزادي اقتصادي، ثبات سياسي و ثبات سياستهاي اقتصادي) نقش آزادي سياسي يا دموكراسي در رشد اقتصادي بحث برانگيز تر است. نظريه هايي كه رابطه بين دموكراسي و رشد اقتصادي را بررسي مي كنند غالبا دامنه كار را به بررسي تاثير مستقيم دموكراسي بر رشد اقتصادي محدود مي كنند. اما علاوه بر رابطه مستقيم بين اين دو پديده، مي بايست به تاثير غير مستقيم دموكراسي بر رشد اقتصاد، از كانال عواملي كه اين رشد را تعيين مي كنند (مانند سرمايه گذاري، تورم، رشد جمعيت، و توزيع درآمد) نيز توجه داشت.

بازدید : 514
11 زمان : 1399:2

تعداد صفحات:51
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
فصل اول
مقدمه
چكيده تحقيق
مقدمه
اهميت موضوع
مسئله تحقيق
بيان موضوع
هدف تحقيق
فرضيات تحقيق
سئوال تحقيق
روش انجام تحقيق
جامعه آماري
روش جمع آوري اطلاعات
تعريف علمي مفاهيم و متغيرهاي مورد مطالعه
سواد: (Literacy)
آموزش بزرگسالان: (Adult Education)
نهضت سوادآموزي
خودشكوفايي: (Self-Actualization)
بالغ و رشيد: (Alult)
انگيزه پيشرفت: (Achierement motire)
آموزش بزرگسالان
آموزش پايه بزرگسالان: (Adult Basie Education)
آموزش مداوم آموزش پيگير: (Lifelong Education, Permanent Education)
فصل دوم
بررسي پيشينه تحقيق
ادبيات تحقيق
سابقه پژوهشي موضوع
اولين بررسي
دومين بررسي
سومين بررسي
تعليمات اكابر
سابقه پژوهش موضوع
ارزيابي سالانه پيشرفت نوآموزان و چگونگي موقعيت نوسوادان
مقايسه ميزان كارايي برنامه سوادآموزي تابعي با بيكار يا بي سوادي
علل عدم استقبال بي سوادان از كلاس هاي سوادآموزي
عوامل شخصي
عوامل خانوادگي
عوامل خارجي
عوامل هوشي
ميزان نگهداشت سواد
بررسي مسائل سوادآموزي ايران قبل از انقلاب اسلامي
تعليمات اكابر
آموزش سالمندان
آموزش بزرگسالان
كميته ملي پيكار جهاني با بي سوادي
فعاليتهاي كميته پيكار جهاني با بي سوادي
فصل سوم
روش پژوهش
جامعه نمونه و روش هاي نمونه گيري
روش هاي جمع آوري اطلاعات
روش هاي آماري
فصل چهارم
يافته هاي پژوهشي
فصل پنجم
تفسير و نتيجه گيري
پيشنهادات
محدوديت ها
پرسشنامه
منابع و مآخذ

فهرست جداول:
روش نمره گذاري
زمان مناسب براي تشكيل كلاس ها و ضرورت تغيير كلاس با تغيير فصل
تاثير ويژگي هاي آموزشيار بر يادگيري سوادآموزان
گرايش نمونه ها به آموختن مواد مختلف
تاثير سواد در ابعاد مختلف زندگي نمونه ها
ميزان رضايت نمونه ها از عوامل مختلف در سوادآموزي
اهميت تشويق
بررسي ميزان ذوق و علاقه سوادآموزان
دليل بي سواد ماندن سوادآموزان تا سنين بزرگسال
تطبيق اوقات فراغت بزرگسالان با ساعات تشكيل كلاس
مقايسه نمرات سوادآموزان با آموزشياران و مسئولين نهضت سوادآموزي

چكيده تحقيق:
بي سوادي يكي از مسائل عمده اكثر كشورهاي جهان سوم است كه ريشه و اساس بسياري از مسائل اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي را تشكيل ميدهد.
بررسي هاي اخير سازمان يونسكو و بسياري از سازمان هايي كه در ارتباط با سوادآموزي يا آموزش بزرگسالان در كشورهاي مختلف فعاليت ميكنند نشان ميدهد كه اين مسئله مشكلي همگاني است و محدود به كشورهاي جهان سوم نيز نميشود. اين بررسي ها بيانگر اين واقعيت تلخ هستند كه بي سوادي و كم سوادي گرچه مسئله حاد و لاينحل اكثر كشورهاي جهان سوم است ولي مشكل جديد كشورهاي پيشرفته صنعتي نيز هست. اما مسئله بي سوادي به دليل افزايش بي سوادان روز به روز اهميت بيشتري مييابد.
با توجه به اين كه كسب مهارت هاي سواد اوليه پله هاي نردبان دانش و آگاهي است، بي سواد ماندن درصد بالايي از افراد جامعه وسيله اي براي عدم آگاهي و فقدان تخصص و مهارت هاي لازم براي ايجاد جامعه اي مستقل، آگاه و تواناست.
با وجود اين كه سال هاي متمادي، برنامه هاي مبارزه با بي سوادي به صور مختلف در اغلب كشورهاي جهان سوم رونق داشته ولي به دليل رشد جمعيت بر تعدد بي سوادان جهان افزوده شده است. بدين وسيله لازم است از افرادي كه در تهيه اين پروژه من را ياري نموده اند قدرداني شود.

مقدمه:
معمولاً براي پديده هايي چون عقب ماندگي اقتصادي، فقر، جهل و وابستگي دلايلي متفاوت بيان مي شود. اين پديده ها در دايره بسته اي فرض مي شوند كه هر كدام تشديد كننده ديگري است. نقطه آغاز همه اين پديده ها بي سوادي و جهل است كه از بزرگ ترين معضلات هر جامعه محسوب مي شود.
با اندكي تعمق و تفحص در سرنوشت جوامع بشري از ادوار دور تا كنون، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه قسمت اعظم مسائل بشري كه تنها بخشي از آن در اين جا عنوان گرديد، نه تنها از بي سوادي كه از سواد نيز هست، چرا كه مسائل و مشكلات جوامع به اصطلاح عقب افتاده و كشورهاي جهان سوم حتي فقر و جهل آن ها نيز معلول عواملي است كه در اثر سياست گذاري ها، مديريت ها و برنامه ريزي ها جوامع پيشرفته كه غني و باسواد نيز هستند به وجود آمده است.
پس آن چه در اين ماجرا حائز اهميت است، تعهد اخلاقي و وجدان آگاه سياسي حكومت ها و دولت ها و اتخاذ خط مشي هاي بشر دوستانه، اصولي، واقع بينانه بر اساس شرايط موجود در هر جامعه است.
همچنان كه شاهديم در محافل و جوامع مختلف از هر طريق وسائل ارتباط جمعي و رسانه هاي گروهي بطور مداوم از انسانيت، بشردوستي، آزادي دموكراسي، زدودن فقر و جهل و بي سوادي داد سخن به ميان مي آيد كه در اصل هدف جز نقض حقوق بشر، از ميان برداشتن و دموكراسي، استثمار و در نتيجه فقر و ناداني، بردگي، جنگ و مسائل گوناگون ديگر نيست. به همين دليل ملت هايي كه با تلاش و از خود گذشتگي بسيار و پس از مبارزات طولاني، خود را از زير سلطه استعمار و استثمار رها ميسازند در اولين مرحله پس از كسب آزادي و استقلال، به ايجاد دگرگوني هاي اساسي در روابط اقتصادي و اجتماعي جامعه ميپردازند و بعنوان اساسي ترين ركن اين تغيير به اجراي برنامه هاي سوادآموز و آموزش بزرگسالان ميپردازند. زيرا اين حقيقت را نميتوان ناديده گرفت كه جهل و ناداني خود عاملي است كه به بازگرداندن دست جنايتكاران و استثمارگران جهاني كمك ميكند. در واقع هرگونه تحول و تغيير سازنده بدون توجه كافي به برنامه هاي سوادآموزي و آموزشي بزرگسالان مخصوصاً در كشورهاي جهان سوم كه داراي درصد بالاي بي سوادي هستند، غيرممكن است.
از سوي ديگر گسترش آموزش بزرگسالان و ريشه كن كردن بي سوادي يك ضرورت اخلاقي براي جامعه بين المللي محسوب ميشود. بي سوادي با فقر پيوند مستقيم دارد و در محروم ترين مناطق كشورهايي كه دچار كمبود منابع طبيعي هستند، در بين فراموش شده ترين گروه هاي انساني، در ميان كساني كه از نارسايي ها و كمبودهاي مهم و اساسي مانند غذا، بهداشت، مسكن و بي كاري رنج ميبرند و به گسترده ترين شكل ممكن وجود دارد تداوم بي سوادي سدي عظيم در راه توسعه است و مانع از آن ميشود كه ميليون ها نفر مرد و زن عنان زندگي خويش را در دست بگيرند. بي سوادي عاملي است كه مبارزه عليه فقر، نابرابري ها و تلاش براي پايه گذاري روابط برابر و منصفانه در برابر افراد و ملت ها را محكوم به شكست ميكند. اگر شرايط و ويژگي هاي كشورهاي محروم را مورد بررسي دقيق قرار دهيم، ملاحظه ميكنيم كه بي سوادي هر چند خود معلول نارسايي هاي اقتصادي و اجتماعي است ولي در ايجاد و تشديد آن ها نقش تعيين كننده اي دارد. استعمار جهاني كه آگاهي و خلاقيت انسانها را مانعي براي حضور و سلطه خويش در كشورهاي جهان سومي ميداند نيز از ديرباز سعي خود را بر اين معطوف داشته است كه با طرح هاي دراز مدت مانع رشد و شكوفايي استعدادهاي مردم شود و برنامه هاي رنگارنگش از رواج سيستم هاي غلط آموزشي و طبعاً شيوع بيماري مدرك گرايي تا كميته به اصطلاح پيكار يا بي سوادي و نظاير آن شامل اين مدعاست.

بازدید : 500
11 زمان : 1399:2

تعداد صفحات:32
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
مقدمه
مباحث نظري درباره دولت و سياست در جهان سوم
نظريات متفكران كلاسيك درباره ويژگي هاي سياسي جوامع شرقي
مباحث نظريه پردازان نوسازي درباره دولت و سياست
فرهنگ سياسي محدود
فرهنگ سياسي تبعي
فرهنگ سياسي مشاركتي
دموكراسي هاي صنعتي
نظام هاي اقتدارگري صنعتي
نظام هاي اقتدارگري در حال گذر
دموكراسي هاي غير صنعتي
مباحث نظريه پردازان وابستگي درباره دولت و سياست
مباحث نظريه پردازان نظام جهاني درباره دولت و سياست
خلاصه و نتيجه گيري
منابع و ماخذ

مقدمه:
مباحث نظري درباره دولت و سياست در جهان سوم:
در مورد خصوصيات سياسي كشورهاي جهان سوم نيز همچون ويژگي هاي اقتصادي اين كشورها دو ديدگاه متفاوت وجود دارد:
1) يك ديدگاه در مورد نقاط اشتراك موجود ميان اين كشورها تاكيد ميكند و ميكوشد به نظريه هايي عام (قابل تعميم) درباره ماهيت دولت و سياست در اين كشورها دست يابد.
2) ديدگاه ديگر به تفاوت هاي موجود ميان آن ها توجه دارد و ميكوشد ويژگي هاي خاص هر كشور و يا هر دسته از كشورهاي جهان سوم را در زمينه دولت و سياست توضيح دهد. پژوهشگران مسائل جهان سوم طي سال هاي اخير به ديدگاه دوم توجه بيشتري نشان داده اند، با وجود اين ديدگاه اول نيز از سابقه پرباري برخوردار است و ميراث مفيدي براي فهم مسائل سياسي كشورهاي جهان سوم به جاي گذاشته اند. در اين تحقيق با مرور برخي از نوشته ها و نظريات مبتني بر ديدگاه اول برخي از خصوصيات كلي و مشترك دولت و سياست را در جهان سوم نشان داده و در برخي تمايزات و تنوعات موجود در زمينه دولت و سياست وجود دارد كه به شرح آن نيز ميپردازيم.

بازدید : 444
11 زمان : 1399:2

تعداد صفحات:27
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
مقدمه
تعريف فرهنگ
تعريف فرهنگ سياسي
تعريف فرهنگ سياسي از ديدگاه گابريل آلموند و لوسين پاي
فرهنگ سياسي و توسعه سياسي
رابطه فرهنگ سياسي با مدنيت توسعه
انواع فرهنگ سياسي
اهميت و ارزيابي فرهنگ سياسي
جايگاه فرهنگ در نظام بين الملل
دموكراسي چيست؟
اصول اساسي دموكراسي
دموكراسي كهن
دموكراسي جديد
اركان دموكراسي از ديدگاه بزرگ ترين حقوقدانان معاصر
مفهوم دموكراسي از ديدگاه انديشمندان
آينده نگري فوكوياما در باره اسلام پس از جنگ سرد
برخورد تمدن ها (نظريه هانتينگتن)
نظريه ليبرال
پيوند ناگسستي دموكراسي و حقوق بشر
مواردي كه باعث تفاوت و عدم پيوند فرهنگ و دموكراسي در جوامع ميشود
هند الگوي موفق دموكراسي
نتيجه

مقدمه:
هرگاه كه بشر جامعه اي تشكيل داده، فرهنگ نيز به وجود آمده. فرهنگ سازه اي است اجتماعي، چنان پيچ در پيچ و چند بعدي كه ارائه تعريفي جامع از آن دشوار است. سبك هاي ادبي – هنري يك جامعه تشكيل دهنده بخشي از فرهنگ آن جامعه است. همچنين در يك جامعه، پيدايش فرهنگ سياسي، مركب از رفتار و عقايدي كه زندگي اجتماعي را شكل ميبخشد و مردم نگرش هايي را در مورد چگونگي اداره جامعه ايجاد ميكند، نيز محتمل است. از آن جايي كه در غرب معني و مفهوم فرهنگ بيشتر فرهنگ مادي تلقي ميگردد، بنابراين براي واژه فرهنگ تعاريف بسيار گوناگوني وجود دارد. بطور مثال فرهنگ گاهي بعنوان يك كمك كننده در زندگي انسان و عامل پذيرفته شدن به طرد او از جامعه و گروه ميباشد. گاهي بعنوان عاملي ميان فرد يا محيط پيرامون وي رابطه برقرار ميكند و شناختي از محيط به انسان ميدهد.
فرهنگ آن جنبه از زندگي است كه ميان فرد و محيط پيرامون رابطه برقرار ميسازد و اين امكان را براي فرد فراهم ميكند تا درباره پديده هاي محيط اطراف خود شناخت پيدا كرده و آن ها را ارزيابي نموده و به نحوي بروي آن پديده ها و يافته ها كار كند تا به نتيجه مطلوب برسد.
فرهنگ از مرز ايدئولوژي فراتر رفته و در واقع خميرمايه هويت بخش افراد يك جامعه است. آگاهي از وجود زبان، نژاد، پيشينه، مذهب، عادات، رسوم، نهادها، و يك موطن واحد و مشترك ايجادگر يك فرهنگ مستقل است.
همان طور كه مستحضريد فرهنگ ها سطوح مختلفي دارند، مانند فرهنگ روستايي، شهري، ملي و يا فرهنگ هاي خانوادگي، قومي يا قبيله اي و يا نژادي.
معمولاً هويت فرهنگ به يك ملت يا كشور محدود نميشود. تمدن گسترده ترين سازه هويت فرهنگي است كه در سايه آن، انسان هاي مختلف به مجموعه رسوم و سنن زيباشناختي، فلسفي و تاريخي و اجتماعي كه تقريباً از ديگر رسوم متمايز است احساس تعلق ميكند.
در دنياي معاصر تمدن هاي بارز و مشخصي وجود دارند كه عبارتند از تمدن اسلامي، غربي، هندي و چيني.
در اين پروژه ضمن پرداختن به فرهنگ سعي شده ضمن تعريف، دموكراسي مقابل آن ها را نيز به صورت مختصر و مجمل بيان نمائيم.
بر همين اساس ابتدا تعريفي از دموكراسي ارائه ميشود و قبل از آن پرداختن به اين موضوع را لازم ميدانم كه افراد و نخبگان، انديشمندان و صاحب نظران هر يك تعريف خاص خود را از دموكراسي دارند كه بيشتر متاثر از تاثيرات محيطي، جغرافيايي، تاريخي و فرهنگ آن هاست، و لذا اگرچه همه انديشمندان بزرگ اصول اوليه دموكراسي را به رسميت شناخته اند و به آن معتقدند ولي هركدام با توجه به موارد فوق تعاريف خاص خود را ارائه ميدهند. مثلاً آقاي دكتر عليرضا پارسا در مقاله مفصلي كه به پيوند ناگسستني دموكراسي و حقوق بشر دارد، دموكراسي را استوار بر دو اصل: كنترل مردم به تصميمات مجلس، و برابري در اعمال اين كنترل ميداند و بقيه موارد و حتي اصول دموكراسي را براي تحقق اين دو پايه استوار ميداند.
البته اين صرفاً برداشت و تصور ايشان از دموكراسي است و هركس ديگري ميتواند اصول و پايه هاي ديگر براي دموكراسي معرفي نمايد. در هر صورت آن چه مسلم است اين است كه، مفهوم دموكراسي براي اكثريت افراد جامعه بشري پذيرفته است و هر جامعه اي سعي دارد به وسيله نخبگان و روشنفكران خود، براي جامعه و فرهنگ خودش و همخوان و همساز نمايد. اگر مشابهاتي در بين فرهنگ، مذهب، باورهاي اجتماعي و … آن ها وجود دارد، با تكامل و تطبيق آن ها با دموكراسي، سعي در بومي كردن، مفهوم آن مينمايد و در غير اين صورت دموكراسي را بعنوان ضرورتي اجتناب‌ ناپذير كه براي تمام جوامع بشري وجود داشته و خواهد داشت به جامعه خواستار آن عرضه ميدارد.

بازدید : 447
11 زمان : 1399:2

تعداد صفحات:19
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
چكيده
مقدمه
تعريف حزب
مولفه هاي حزب
ويژگي ها و اهداف حزب
كاركردها
فوايداحزاب
مضرات حزب
انواع حزب
عوامل داخلي
نقش فرهنگ سنتي، اعتقادات مذهبي و نهادهاي وابسته به آن
نقش سواد و بينش توده ها در ناپايداري احزاب
نقش احزاب دستوري در ناپايداري احزاب
فقدان تجربه در مشاركت هاي سياسي
نقش گروه هاي ذي نفوذ در ناپايداري احزاب
عوامل خارجي
نقش حاكميت متمركز امپرياليستي و ناپايداري احزاب
وابستگي ايدئولوژيكي – سياسي مرامنامه ها و ليدرها
فقدان حكومت هاي ملي
عدم تقارن توسعه سياسي با توسعه اقتصادي
نتيجه
منابع

چكيده:
پژوهش حاضر بمنظور بررسي نقش عوامل موثر بر ناپايداري احزاب در كشورهاي جهان سوم انجام شد. اجراي اين پژوهش به روش توصيفي صورت گرفت. نتايج پژوهش حاضر گوياي آن است كه عوامل داخلي و خارجي بر ناپايداري احزاب در كشورهاي جهان سوم تاثير دارند كه بسته به نوع كشور و نوع حكومت مسلط در هر كشور هر يك از اين عوامل از اولويت خاصي برخوردار هستند و نميتوان به قطع يقين گفت كه حتما يكي از عوامل دخيل بوده و از اولويت خاصي برخوردار است چون در بررسي صورت گرفته مشاهده گرديده كه در بعضي كشورها يك عامل و در بعضي كشورها هر دو عامل داخلي و خارجي تواما دخيل بوده اند.

مقدمه:
طرح اين سوال كه علل ناپايداري احزاب سياسي در كشورهاي جهان سوم كدام است سوال خوب و قابل بحثي است و لذا ميتوان به آن پاسخ هاي متعددي داد. در صورتيكه اين پاسخ ها تنها معطوف به همان و در محدوده همان سوال باقي بماند. اما چون ممكن است پاسخ هاي فرعي و اصلي يا غير اصلي داده شود لذا ميتوان به نحو ديگري سوال مطرح كرد كه اصولا در كشورهاي جهان سوم دموكراسي وجود دارد يا خير؟ اگر دموكراسي نبوده دلايل و عوامل اصلي آن چيست؟ چرا دموكراسي برقرار نمي ماند؟ و اگر در مقاطع و دوره هايي بصورت موقت دموكراسي وجود داشته به چه صورت و با كدام ابزار خود را نشان داده است.
آن چه كه مسلم است هر گاه حكومت مركزي در كشورهاي جهان سوم ضعيف بوده اغشار و طبقات مختلف جامعه وارد صحنه شده و به اظهار نظر پرداخته اند و در چنين وضعي طبيعي است كه احزاب و گروه ها نيز مجال فعاليت يافته اند. اما پس از آن كه حكومت مركزي تثبيت شده و قدرت يافته، زندگي پر سر و صداي سياسي جاي خود را به آرامش و سكوت داده در اين حال احزاب و دست جات سياسي از صحنه خارج شده اند.

بازدید : 378
11 زمان : 1399:2

تعداد صفحات:47
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
ژرفترين سپاس ها
تعريف هاي فدراليسم
معاني مختلف فدراليسم
فدراليسم وانجمن هاي ايالتي درايران
گفتگوي آقاي ناصر ايران پور
اوضاع فدرال در آلمان
نگاهي كوتاه تاريخي به تحولات عراق
سخن آخر
منابع

تعريف هاي فدراليسم:
معذلك فدراليسم نيز مانند دموكراسي بر مجموعه اي از اصول استوار است.فدراليسم تفكر و منشي است در قبال ديگران و جامعه و شكلي است از اشكال مختلف سازماندهي اجتماعي
ميدان عمل و كاركرد فدراليسم وسيع است:
20كشور فدرال بر 51.82% خاك دنيا حكومت مي كنندو نماينده ي 39.58% مردم دنيا هستند
فدراليسم گونه اي جستجو است در حوزه سازماندهي اجتماعي-سياسي براي يافتن راه حلي شايسته.

تعداد صفحات : 153

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 1532
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 3
  • بازدید امروز : 805
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1077
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 806
  • بازدید ماه : 4190
  • بازدید سال : 12655
  • بازدید کلی : 1167515
  • <
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی