تعداد صفحات:140
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
پيشگفتار
مقدمه
بيان مسئله
اهداف تحقيق
اهميت تحقيق
سئوالات با فرضيات تحقيق
تعريف واژگان اساسي تحقيق
معناي كلمه شهيد
معنا و مفهوم ايثار
ارزش و اهميت ايثار
تاريخچه ايثار و شهادت
مقدمه
پيشينه تحقيق
پيشينه نظري
مقدمه
روشهاي مورد استفاده در تحقيق
تجربه و آزمايش
مشاهده
پرس و جو
مطالعه
بيان فنون گردآوري اطلاعات و توضيح آن ها
ميداني
كتابخانه اي
مقدمه
زهد و ايثار
رابطه بين جهاد و شهادت
جهاد و تعريف آن
جهاد از نظر قرآن
اقسام جهاد
جهاد ابتدايي
شرايط جهاد ابتدايي
جهاد دفاعي
مقدمه اي بر رسالت تكامل انساني
اصل اول : ايمان به مبدا و معاد
اصل دوم : تزكيه نفس
اصل سوم : حركت مستمر
مفهوم شهادت و شهيد
فرضيه 3 – مفهوم شهادت و مقام شهيد
شهيد و شهادت
فرازي از سخنان و پيام هاي حضرت امام خميني
اشاره
شهادت
ارزش شهادت
شهيد
شاهد
اقسام شهادت
مقام و منزلت شهيد
آيات و روايات در مقام شهيد
روايات
جايگاه شهيد و شهادت در نهج البلاغه و قرآن
سخنان و پيام هاي حضرت امام خميني
مقام شهدا
تعظيم از شهيد در احاديث
قداست شهيد
شهيد در معاني مقدس
منشا قداست
شهادت قداست خود را از ناحيه چه امري دارد؟
مرگ طبيعي
مرگ اخترامي
مرگ هايي كه پاي يك جنايت در كار است
مرگ هايي كه خود آن مرگ ها جنايت است
مرگ هايي كه شهادت است
حق شهيد
بدن شهيد
منطق شهيد
خطبه 1821
ياد ياران شهيد
شوق شهادت در كلام علي (ع)
چرا شهادت؟
مصاديق ايثار و شهادت در جامعه
ايثار در طبيعت
فرضيه 4 – ايثار و رابطه اخلاقي و اجتماعي و سياسي آن در جامعه
آغاز نگرش شيعه به مسئله ايثار و شهادت
بررسي مختصر علمي ايثار و گذشت
آثار عبادي ايثارگري و شهادت طلبي در جامعه
اثر روحيه ايثار و شهادت در تقويت ايمان
تاثير ايثارگري و شهادت طلبي بر عبوديت و سازندگي انسان
احياء فرضيه امر به معروف و نهي از منكر
تقويت روح ايثار در جامعه
آثار اخلاقي فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
ايثار محور مسائل اخلاقي
تقويت روحيه صبر و استقامت در مومنين
بررسي فلسفي فرهنگ ايثار در اجتماع كنوني و كاربرد آن
آثار سياسي ايثار در جامعه
آثار اجتماعي ايثار در جامعه
راهكارها و نتايج كاربردي
تفاوت منطق مصلحين با شهيدان
فرضيه 5 – آثار فرهنگي ايثار و شهادت در جامعه
رابطه جهاني شدن و فرهنگ شهادت
مقدمه
نتيجه گيري
مشكلات تحقيق
پيشنهادهاي تحقيق
پيشنهادات به محققين
منـابـع و مـاخـذ
پرسشنامه آماري تحقيق
نتيجه گيري
پيشگفتار:
انسان تا وقتي كه در خانه و كاشانه خود زندگي ميكند، و در كوچه بازار براي تهيه امرار معاش زندگي با مردم سر و كار پيدا ميكند، با افكار مختلفي روبرو ميشود، كه اين افكار غالبا در محور ماديات دور ميزند. گرچه جامعه اسلامي ما ايرانيان از يك رشد عقلي و انساني و اسلامي خاصي برخوردار است كه نظريش را در تمام ملت هاي جهان كمتر ميتوان يافت. با وجود اين چون بر اثر نياز به كالاهاي روزمره زندگي تا حدودي ماديات بر افكار مردم اثر گذاشته و هر كسي را به نحوي به خود مشغول ساخته، لذا هر كسي در شعاع محدوده زندگي خود فكر ميكند و سخن ميگويد. در مقابل اين افكار مختلفي كه در كوچه و بازار با آن برخورد ميكنيم به قدمي فراتر مينهيم، و سري به جبهه هاي جنگ حق عليه باطل ميزنيم و رزمندگان اسلام را كه در مرزهاي مملكت اسلامي مان ايران بر عليه لشكر كافر كمونيستي عراق جنگيدند، آنها را از نزديك زيارت ميكنيم و به روحيه و افكارشان برخورد ميكنيم، مي بينيم در آن ميدان نبرد، در آن صحراي پرآتش و خون، در زير سلاح هاي درون مخرب دشمن، روح وحدت و انسجام و صفا و صميميت در بين حكمفرما بود، و يار و ياور هم بودند براي اسلام و مملكتشان به امر رهبر عزيزمان امام خميني مدظله ( كه به حق فرمان رهبرمان، فرمان ولي عصر امام زمان ارواحنافداه است) عشق مي ورزيدند و جان خويش را نثار ميكردند و براي شهادت در راه خدا از يكديگر سبقت ميگرفتند. به راستي ميتوان گفت زندگي اگر هست همان است كه آنها داشتند و دارند. نه ما زير وقتي كه روح صفا و ايمان در جامعه اي زنده باشد و هر كس ديگري را از ديدگاه محبت و ايمان بنگرد و ذهن خود را از تمام مفاسد اخلاقي و عيوب نفساني پاك گرداند، آن وقت است كه هر چه را ميبيند به آن عشق ميورزد و با هر كه سخن ميگويد از آن لذت ميبرد. رزمندگان ما كه در جبهه هاي جنگ ميجنگيدند، چنين حالتي داشتند، آنها همه نسبت به هم عشق مي ورزيدند و همديگر را دوست ميداشتند. دلهايشان از تمام كينه ها و خود پسندي ها پاك بود و دنيا در نظرشان كوچك و آخرت بزرگ… اما چرا اين گونه بودند؟
براي اين كه وقتي در ميدان جنگ هدف فقط خدا باشد و نابودي حكومت طاغوت و استقرار حكومت قرآن، آن زمان است كه ميدان جنگ آن چنان روحانيت و معنويت خاصي پيدا ميكند كه نور را نسبت و عظمت خدا در آن جا مشاهده ميشود آن وقت است كه سرباز اسلام در جبهه هاي جنگ تصفيه ميشود، خالص ميشود، ساخته ميشود، بنده خاص خدا ميشود، دنيا در نظرش كوچك و آخرت بزرگ جلوه ميكند. دلش از خانه و كاشانه اش كنده ميشود، از زن و فرزندش فراموش ميكند. او چيز ديگري را ميبيند كه همه چيز در مقابل او هيچ است، و او خداست. او جلوه ي خدا را در جبهه هاي جنگ ميبيند نه در خانه و كاشانه خويش لذا مجنون وار ميجنگد تا شربت شهادت را بنوشد و به لقاي محبوبش واصل شود. به خاطر همين است كه جبهه رفته ها دل از جبهه نميكنند، وقتي كه از جبهه برميگردند و به شهر و ديارشان باز مي آيند و چند روزي مي مانند، خسته ميشوند، كسل ميشوند، دلشان ميخواهد زود به جبهه برگردند. چرا چنين است؟ براي آن كه آنها در جبهه عاشق خدا شده اند و جلوه خدا را در آن جا ديده اند. مانند پروانه اي مي مانند كه بايد خود را به شمع بزند و بسوزاند و به حق واصل شود. سخن از عشق است و عاشقي پرواز به سوي ملكوت ، پرواز از اين متن خاكي، پرواز از اين بند و قفس است و پاكي زندگي، پرداز از همه وابستگي هاي مادي، زميني، پرواز به سوي تنها معشوق و تنها معبود، يگانه مقصد و مقصود، كه اگر نبود اجل معين روح الهي انسان حتي چشم بر هم زدني آرام نمي گرفت و پر ميكشيد و به سوي معشوقش پرواز ميكرد.
دانلود پروژه سكته