loading...

بهترين و سريعترين مرجع دانلود كارآموزي و پروژه و پايان نامه

دانلود پايان نامه و پروژه و كارآموزي در تمامي رشته هاي دانشگاهي

بازدید : 506
11 زمان : 1399:2

تعداد صفحات:128
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
چكيده
فصل اول – طرح تحقيق
مقدمه
بيان مسئله
اهميت و ضرورت تحقيق
پرسش هاي پژوهشي
فرضيه هاي پژوهشي
تعريف مفهومي
تعريف عملياتي
فصل دوم – ادبيات و پيشينه تحقيق
تاريخچه در ارتباط با موضوع شخصيت
تعاريف شخصيت
عوامل موثر در تعيين شخصيت
شكل گيري شخصيت
رشد شخصيت
ابعاد شخصيت
نظريه هاي شخصيت
تيپ شناسي شخصيت ويليام شلدون
تيپ شناسي شخصيت اميل كرچمر
تيپ شناسي شخصيت يونگ
نظريه ريموند بي كتل
نظريه هانس جي آيزنگ
نظريه پنج عامل رابرت مك كري و پل كاستا
نظريه خلق وخو آرنولد باس و رابرت پلامين
ديدگاه فطري در مورد صفات شخصيتي
تئاتر چيست؟
نظريه خاستگاه آييني
نظريه هاي ديگر درباره خاستگاه آييني
تئاتر كلاسيك و شخصيت بازيگران تئاتر كلاسيك
تئاتر نئوكلاسيك و شخصيت بازيگران تئاتر نئوكلاسيك
تئاتر مدرنيسم و شخصيت بازيگران تئاتر مدرنيسم
فصل سوم – روش تحقيق
مقدمه
جامعه آماري
نمونه و روش نمونه گيري
ابزار اندازه گيري
آزمون شخصيتي آيزنگ
اعتبار و روايي پرسشنامه شخصيت آيزنگ
روش اجراي تست آيزنگ
فصل چهارم – تجزيه و تحليل آماري
مقدمه
تجزيه و تحليل فرضيات
جدول شاخص هاي آمار توصيفي 2 متغير سبك هاي تئاتر و نوع شخصيت
جدول بررسي فرضيه
فصل پنجم – نتيجه گيري و پيشنهادات
خلاصه
محدوديت هاي پژوهش
پيشنهادات پژوهش
بحث و نتيجه گيري
منابع
ضمايم

فهرست جداول:
توزيع فراواني سبك هاي تئاتر
توزيع فراواني تيپ شخصيت
فراواني مشاهده شده و درمورد انتظار در هر يك از سبك هاي تئاتر
فراواني مشاهده شده و در مورد انتظار بازيگران گروه هاي مختلف تئاتر

چكيده:
در پژوهش حاضر كه با هدف بررسي تيپ شخصيتي بازيگران گروه هاي مختلف تئاتر تدوين شده است يك فرضيه مدنظر بوده است و بر روي نمونه اي در دسترس به حجم 60 نفر از جامعه آماري دانشجويان دانشگاه هنر و معماري دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز اجراي شده است. جهت سنجش متغيرها از پرسشنامه شخصيت آيزنگ استفاده شده است. هم چنين داده ها در دو سطح توصيفي و استنباطي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است و نتايج بررسي فرضيه حاكي از آن است كه بين تيپ شخصيتي (برونگرا- درونگرا) بازيگران گروه هاي مختلف تئاتر تفاوت معناداري وجود دارد.
در سطح توصيفي از شاخص آماري فراواني، درصد فراواني و فراواني تجمعي و در سطح استنباطي از آزمون خي دو استفاده شده است.

مقدمه:
هر كسي شخصيتي دارد و شخصيت شما به مشخص كردن ميزان موفقيت، خشنودي و رضايت خاطر در زندگي شما كمك ميكند. ما درباره شخصيت صحبت ميكنيم، بدون اغراق بايد بگوييم كه شخصيت شما يكي از مهم ترين نعمت هاي شماست. شخصيت به شما كمك كرده است تا زندگي خود را شكل دهيدو آينده نيز همين كار را خواهد كرد.
هر چيزي كه تا به حال به دست آورده ايد، هر چيزي كه انتظار داريد در شغل خود به دست آوريد، خواه همسر يا والد خوبي بشويد، و حتي وضعيت سلامت كلي شما تحت تاثير شخصيت شما و شخصيت كساني كه با آن ها در تعامل هستيد قرار دارند. شخصيت شما گزينه هايي را كه در زندگي داريد محدود كرده يا گسترش ميدهد. شخصيت به شما اجازه نمي دهد تجربيات خاص را با ديگران در ميان بگذاريد يا شما را قادر ميسازد بيشتر آن ها را با ديگران در ميان بگذاريد.
شخصيت، برخي افراد را محدود ميكند و دنياي تجربه را به وي ديگران ميگشايد.
يكي از ابعاد اصلي شخصيت درون گرايي و برون گرايي است. برون گرايان افرادي تكانشي هستند، مردم آميز هستند مشتاق تحريك و هيجان هستند. تمايل به پرخاشگري دارند و آدم چندان با ثباتي نيستند، در مقابل درون گرايان افراد كم حرف و به نحوي گوشه گير هستند و در خود فرو رفته، به كتاب ها بيشتر علاقه دارند تا آدم ها، تحريك و هيجان را دوست ندارند و به دور انديشي تمايل دارند. افراد تو داري هستند و به جز چند دوست صميمي از ديگران فاصله ميگيرند. زندگي با نظم و قاعده را دوست دارند به ندرت پرخاشگري نشان ميدهند با ثبات و تا حدي بدبين هستند و براي معيارهاي اخلاقي ارزش فراوان قائل هستند.
بعضي معتقدند كه درون گرايي و برون گرايي متكي به عوامل موروثي است اما اين عوامل تا آن اندازه نيست كه ما نتوانيم شخصيت خود را تغيير دهيم. به علاوه اغلب درون گرايي ها و برون گرايي ها ممكن است محصول تجربه و يادگيري باشد از اين رو هر كس ميتواند رفتار خود را عمدا در مسير درون گرايي و برون گرايي سوق دهد بطور كلي شخصيت درون گرا در رفتار و عمل حل مسائل، داراي انگيزه و هدف هايي است كه با خواسته هاي دروني خويش متناسب ميباشد. فرد درون گرا شيفته دنياي درون است و هر امر ذهني را كه درون او ميگذرد بصورت عيني يعني مانند امري كه در دنياي خارج وجود دارد توصيف ميكند. اما فرد برون گرا بين خود و اعتقادي كه دارا ميباشد تمايزي قائل نيست و هر انتقاد يا حمله اي به اعتقاد او به منزله حمله به خود است در حاليكه درون گرا ممكن است به سختي از يك عقيده دفاع كند اما ميداند كه از يك عقيده دفاع ميكند نه از شخص خود.
در بررسي عميق تر بعد برون گرايي – درون گرايي تفاوت باز دارندگي و تحريك مغز افراد درون گرا و برون گرا از اهميت به سزايي برخوردار است. در برون گراها، نيرويي بازدارندگي و در درون گراها نيروي تحريكي مغز بيشتر است. به همين دليل افراد برون گرا كه نيروي بازداري شديدي دارند نسبت به درون گراها ديرتر شرطي ميشوند و خاموشي پاسخ هم در آن ها سريعتر است. به همين دليل ميتوان انتظار داشت به شرط آن كه رويداد آسيب زا و دردزاي زندگي براي همه يكسان باشد كساني كه راحت تر شرطي ميشوند (درون گراها) همان افرادي ميباشند كه بيش از ديگران به اختلالات روان رنجوري دچار ميشوند.
تئاتر اجراي آگاهانه يك متن يا يك مايه از پيش تعيين شده است كه هدف هاي متعددي را دنبال ميكند، تئاتر آموزش ميدهد، ارشاد ميكند، سرگرم ميكند، و نيز در راه كشف جهان و انسان و الهام بخشيدن به تماشاگران گام بر ميدارد. تئاتر همواره با انسان بوده است، و فرهنگ هاي مختلف با آن رفتاري گوناگون داشته اند، گاه به داشتن تئاتر مباهات مينمودند، و گاه هم چون عامل فساد جامعه تكفير و طردش ميكردند. بر اين برخوردهاي متفاوت و تناقض آميز دو علت عمده را ميتوان بر شمرد: نخست تنوع و پيچيدگي تئاتر كه قادر است از پيش پا افتاده ترين حركات نمايشي و تفريحي تا متعالي ترين جنبه هاي معرفت بشر را به نمايش بگذارد و ديگر دامنه نفوذ و اقتدار فرهنگي آن. در تمدن هاي بزرگ گذشته تئاتر هم چون يك نهاد با نفوذ فرهنگي و عقيدتي عمل ميكرد و مثل آيين در پي كشف و افشاي رازهاي نهفته بود. علت سومي را ميتوان بر اين دو افزود، و آن فرايافت جامعه است. ارسطو انسان را جانور مقلد توصيف ميكند، از اين رو اجراي نمايش را از غرايز طبيعي او مي شمارد؛ در قرن وسطي تئاتر سراسر در خدمت آموزش هاي اخلاقي و تجسم بخشيدن به داستان هاي انجيل قرار ميگيرد؛ پس از رنسانس اروپا انسان همچون موجودي زميني اما لايق رسيدن به كمال تعريف ميشود. پس انسانگرايي و واقعگرايي بر ضوابط فلسفي، و به تبع آن بر تئاتر زمان حكم ميگردد، و شخصيت هاي اساطيري در درام ها جاي خود را به انسان هاي واقعي مي سپارند. هنگامي كه كپرنيك اعلاغم ميكند زمين (و به تبع آن انسان) مركز عالم نيست، تئاتر آرمانگرا و بزرگ نمايي پديد مي آيد تا اشتياق رسيدن به جاودانگي را پاسخ گويد: عقل گرايي عصر ولتر و ديده رو و اصحاب دايره المعارف، احساس گرايي سده هجدهم، طبيعت گرايي عصر علمو انقلاب هاي سياسي و اجتماعي، همه تئاترهاي مناسب با فرايافت دوران خود را به وجود مي آورند.
تئاتر به خاطر طبيعت، نقاد و افشاگرانه حاكمان مستبد را خوش نمي آمد. از طرفي پادشاه ايراني خودچندان گرفتار تاخت و تاز و حفظ بقاي خود بودند، كه حتي مجال پرداختن به يك نمايش رسمي و دولتي را نميداشتند. هنر همواره در جوامعي رشد ميكند كه داراي ثباتي دراز مدت باشند زيرا هنر نيز هم چون نتيجه كار گروهي، وانتقال تجربه ها و دستاوردها از گروهي به گروه ديگر است. حكومت هاي ايراني همواره پس از رسيدن به قدرت همه دستاوردهاي پيش از خود را از ميان برداشتند و سازمان ديگري را پي ريزي ميكردند. در چنين شرايطي سنت هاي جدي نمايشي تنها به صورت نمايش هاي آييني و بومي كه ريشه در اعماق فرهنگ جامعه به جاي ميماند، و هرگونه نوآوري با مقاومتي جدي روبرو ميشود. بنابراين نمايشگران آزاد و حرفه اي، اگر وجود داشته باشند، براي جلب تماشاگر ناچار به دلقكي (طلحگي) و مسخرگي روي مي آورند، در نتيجه مهر بي ارزشي ميخورند. چون بي ارزشند از حلقه فرهيختگان جامعه دور مي افتند، و چون مطرود و مكروهند عوامانه و گمنام ميمانند. نمايش هنگامي در ميان توده هاي مردم رواج مي يابد خواسته ها و آمال آن ها را منعكس كند، و چون اجازه اين كار را ندارند توده مردم نيز گرايشي بدان نشان نميدهد و حمايت خود را از آن سلب ميكند. گزارشگران و مورخان نيز در آثار خود اعتنايي به نقل آن نميكنند. به دلايلي از اين است آثار نمايشي گذشته ما عموما سينه به سينه، و بعنوان نمايش هايي عاميانه به دوران ما رسيده است.

بازدید : 473
11 زمان : 1399:2

تعداد صفحات:85
نوع فايل:word
فهرست مطالب:
فصل اول – كليات پژوهش
مقدمه
بيان مسئله
اهداف تحقيق
فرضيه اصلي
فرضيه هاي فرعي
متغيرهاي تحقيق
اهميت و ضرورت تحقيق
فصل دوم – ادبيات و پيشينه پژوهش
نقش زن
جايگاه زن در سازمان خانواده از ديدگاه اسلام
گستره وظايف زن در خانواده از منظر قرآن و روايات
كاركرد زنان در خانواده از ديدگاه اسلام
گستره وظايف زن در خانواده از منظر قرآن و روايات
مكتب فمنيسم
تاريخچه فمينسيم
نظريه هاي فمنيسم
جنبش غربي فمنيسم و تلاش هاي جهاني سازي
مرحله جديد جنبش غربي فمنيسم
مقايسه اسلام و فمنيسم
شناخت زن از ديدگاه اسلام و تقابل آن با مكاتب غربي (فمنيسم)
انديشه فمنيسم خوار كننده ترين مكتب در معرفي شخصيت زن
مقايسه انديشه اسلامي و انديشه غربي و پيامدهاي هر يك براي شخصيت و جايگاه زن
نقد مولفه هاي شناخت زن در روانشناسي غرب از نگاه اسلامي
نكات مهم
پيشينه تحقيقات داخلي
پيشينه تحقيقات خارجي
فصل سوم – روش پژوهش
مقدمه
روش تحقيق
جامعه آماري
نمونه تحقيق
شيوه نمونه گيري
ابزار جمع آوري اطلاعات
سوالات مربوط به ديدگاه اسلام در مورد نقش زن
سوالات مربوط به ديدگاه فمينيسم در مورد نقش زن
فصل چهارم – تجزيه و تحليل داده هاي آماري
مقدمه
توزيع فراواني سن
هيستوگرام سن
توزيع فراواني تحصيلات
نمودار ميله اي تحصيلات
توزيع فراواني جنسيت
جنسيت
وضعيت تاهل
دايره اي وضعيت تاهل
توزيع فراواني گويه هاي نقش اجتماعي
توزيع فراواني گويه هاي نقش اجتماعي زن
هيستوگرام نقش اجتماعي
توزيع فراواني گويه هاي نقش مادري
توزيع فراواني گويه هاي نقش مادري زن
هيستوگرام نقش مادري
توزيع فراواني نقش همسري
توزيع فراواني گويه هاي نقش همسري زن
هيستوگرام نقش همسري
آمار توصيفي متغيرهاي پژوهش
آزمون فرضيات
فصل پنجم – بحث و نتيجه گيري
محدوديت هاي تحقيق
محدوديت هاي پژوهش حاضر
پيشنهادات تحقيق
پيشنهادات آتي
پي نوشت ها
منابع
پيوست ها

مقدمه:
خانواده يكي از ركن هاي اصلي جامعه به شمار ميرود و دستيابي به جامعه سالم و آشكارا در گرو سلامت خانواده است و تحقق خانواده سالم به برخورداري افراد از سلامت رواني و داشتن رابطه هاي مطلوب با يكديگر بستگي دارد. خانواده مدرسه عشق است، مركز محبت است.
مادر ركن اصلي تربيت و مربي و سازنده عظيم اين مدرسه است و پدر عامل اجرايي ضابطه براي كودك است.
زنان بعنوان اساسي ترين عناصر بنيادين جامعه، نقشي بسي تعيين كننده در انگيزش ها، خيزش ها و شكل گيري شخصيت و رفتار جامعه خود دارند.
نقش زن الگو براي اصلاح نگرش هاي منفي زن به خود و متقابلا نگرش والدين نسبت به دختر، برادران نسبت به خواهر و شوهر نسبت به هر چگونه است.
سنت و تعاليم صديقه زهرا (س) و زينب كبري (س) الگوي مطلوب زن و زنانگي را توضيح ميدهند. با شناخت اين سنت و زندگاني ميتوان ابعاد مطلوب زن الگو را شناخت. اين بانو نگاهي كارشناسانه، تحليلي و نقادانه به وضعيت فردي و اجتماعي جامعه زمان خود داشته و راهبردهاي اصلاح، بازسازي و تعالي را به دست ميدهد.
از طرف ديگر فرهنگ غرب فرهنگ برنامه ريزي براي فساد انسان است، فرهنگ دشمني و بغض با ارزشها و درخشندگي و فضليت هاي انساني است، فرهنگي است كه همچون ابزار در اختيار خداوندان زور و زر و امپراطوران قدرت است.
اين فرهنگ، برهنگي و اختلاط و امتزاج بي قيد و شرط زن و مرد با هم است، كه يكي از پايه هاي اصلي فرهنگ غربي ميباشد و از روز اول براي فساد انسانها و خروج انسانيت از دايره فضايل انساني بنيان گذاري شد.
مكتب پوزيتيويسم:
انديشه ايست كه بر اساس آن چيزهايي را باور دارد كه در آزمايشگاه شناخته شود و يا با آزمايش ثابت شود.
و آن چه كه در آزمايشگاه و يا با آزمايش اثبات نشود، را غير واقعي و موهوم ميداند. پيشرفت هاي علمي جديد در غرب مديون اين انديشه است كه بصورت مكتب حاكم بر مراكز علمي تمدني غرب در آمده است. در اين مكتب حقيقت معني ندارد و آن چه معني دارد واقعيتي است كه به وسيله آزمايش قابل اثبات باشد. حقيقت اعمال، حقيقت انسان، حقيقت مرد، حقيقت زن، حقيقت راستي، حقيقت اسلام و حقايق ديگر عالم، همه و همه از نظر اين مكتب، بي معني است و ساخته و پرداخته ذهن بشر است. پوزيتيويسم در تعريف و معرفي مشخصات و وجود زن، تنها به دستاوردهاي آزمايشگاهي خود متكي است. و مكتب فمينيسم كه در دفاع از حقوق زنان در غرب پديد آمده است. تمام اطلاعاتش را درباره حقيقت زن از اطلاعات علمي كه متكي بر مكتب پوزيتيويسم است به دست مي آورد. لذا از حقيقت زن و حقيقت عاطفه و از چيزهايي مثل قلب، روح، وجدان، عشق الهي و ملكوتي و امثال آن بي خبر است.

تعداد صفحات : 153

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 1532
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 3
  • بازدید امروز : 1126
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 2038
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1127
  • بازدید ماه : 20769
  • بازدید سال : 34390
  • بازدید کلی : 1189250
  • <
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی